سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۰۳

لگو جنگ ستارگان اصل

۸ بازديد

خرید لگو جنگ ستارگان

مهم نیست در کجای این دنیا هستید، نام فیلم جنگ ستارگان را شنیده اید. جمع آوری اسباب بازی های لگو جنگ ستارگان می تواند یکی از مهم ترین موارد برای طرفداران این فیلم باشد. شما می توانید بر اساس سلیقه خودتان بهترین لگو جنگ ستارگان را از بین مدل های مختلف موجود در بازار انتخاب کنید و نبرد های جنگ ستارگان را در تخیل خود ایجاد کنید. در هر یک از مدل های لگو جنگ ستارگان، چند شخصیت معروف مرتبط با فیلم جنگ ستارگان وجود دارد و این نکته می تواند برای طرفداران این مجموعه بسیار جذاب باشد.

اگر شما هم به مجموعه فیلم جنگ ستارگان علاقه دارید، از خرید لگوهای جنگ ستارگان لذت خواهید برد. اکنون تعداد مدل های لگو جنگ ستارگان به قدری زیاد شده است که طرفداران هر سری از جنگ ستارگان می توانند برای آن قسمت خاص یک لگو جنگ ستارگان ویژه تهیه کنند که برای طرفداران جنگ ستارگان بسیار هیجان انگیز است.

ویژگی های لگو جنگ ستارگان

لگو جنگ ستارگان بر اساس داستان های مجموعه ای از فیلم های جذاب ساخته شده است که در سراسر جهان بسیار محبوب هستند. در ساخت اسباب بازی های لگو جنگ ستارگان از شخصیت های مورد علاقه پسرها نیز استفاده شده است. اکثر طرفداران لگو جنگ ستارگان پسر هستند. فیلم جنگ ستارگان یک داستان اکشن با صحنه های نبرد است و به همین دلیل اسباب بازی های لگو جنگ ستارگان جزو لگوهای محبوب پسران هستند.

فروش لگو جنگ ستارگان به اشکال مختلف در فروشگاه اینترنتی بارلی توی در حال انجام است. اگر به دنبال خرید لگو جنگ ستارگان با قیمت پایین هستید، می توانید خرید خود را از بین محصولات موجود در بارلی توی تکمیل کنید. به طور کلی خرید لگو جنگ ستارگان برای کودکان بالای 6 سال مناسب است، زیرا اسباب بازی های لگو ستارگان دارای قطعات ریز هستند و به همین دلیل برای کودکان زیر 6 سال به دلیل احتمال قورت دادن این قطعات توصیه نمی شود.

لگو جنگ ستارگان اصل

ما در بارلی توی به عنوان مرجع اصلی خرید لگو، تصمیم گرفته ایم تا امکان خرید لگو جنگ ستارگان اورجینال را به مشتریان ارائه دهیم و در عین حال سعی کنیم این لگو را با قیمتی مناسب عرضه کنیم. اسباب بازی های لگو جنگ ستارگان قیمت های متفاوتی دارند و قیمت آن بر اساس تعداد قطعات هر لگو تعیین می شود. ما در بارلی توی سعی کرده ایم گستره محصولات خود را گسترش دهیم تا هر مشتری که قصد خرید لگو جنگ ستارگان را دارد بتواند بر اساس قیمت و مشخصات، یک لگوی جنگ ستارگان مناسب و زیبا را برای فرزندان دلبند خود از بین لگوهای موجود انتخاب کند.

خرید آنلاین لگو جنگ ستارگان

این روزها، بسیاری از ما ترجیح می‌دهیم به جای اینکه از خانه خارج شویم و ساعت‌ها در بازار بمانیم، در خانه بمانیم و خرید آنلاین کنیم. این یکی از مزایای اینترنت برای همه ماست. اینترنت کسب و کار به اسباب بازی های لگو نیز گسترش یافته است، جایی که می توانید انواع لگوهای جنگ ستارگان را در خانه فقط در چند مرحله آسان خریداری کنید.

از آنجایی که اسباب ‌بازی‌ های لگو جنگ ستارگان در مدل‌های مختلفی عرضه می‌شوند، هنگام خرید آنلاین لگو جنگ ستارگان، تمام مشخصات و ویژگی‌های هر لگو جنگ ستارگان را مشاهده خواهید کرد. لگو جنگ ستارگان یکی از پرطرفدارترین مدل های اسباب بازی لگو است و زمانی که خرید اینترنتی لگو ستارگان را انتخاب می کنید، به راحتی می توانید اندازه و طرح این اسباب بازی ها را ببینید و متناسب با جنسیت و سن کودک خود انتخاب کنید.

لگو جنگ ستارگان ارزان قیمت

کودکان علاقه غریزی به اسباب بازی ها دارند. اسباب بازی های لگو نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. با این حال، برخی از نمونه های لگو، از جمله لگو جنگ ستارگان، قیمت بالایی دارند و برخی از والدین توانایی خرید این لگوها را ندارند. از آنجایی که لگو جنگ ستارگان یکی از محبوب ترین و محبوب ترین لگوها است، معمولا قیمت آن بالاتر است.

این موارد باعث شده بسیاری از والدین به دنبال لگو جنگ ستارگان ارزان قیمت باشند. اگر شما هم می خواهید لگوهای جنگ ستارگان ارزان قیمت بخرید، می توانید برندهای چینی را انتخاب کنید. محصولات چینی نسبت به برندهای معروف خارجی قیمت کمتری دارند اما همچنان کیفیت این نوع لگوهای جنگ ستارگان قابل قبول است.

 

لگو مردعنکبوتی بساز و لذت ببر

۸ بازديد

لگو مردعنکبوتی  بساز و لذت ببر

لگو مردعنکبوتی یکی از اسباب بازی هایی است که جنبه های مختلف ذهن کودک را درگیر می کند و ذهن کودک را به چالش می کشد، بنابراین علاوه بر سرگرمی و گذراندن وقت می تواند هوش هیجانی خود را در حین بازی و سرگرمی نیز تقویت کند. لگو اسپایدرمن یکی از اسباب بازی های ساختنی محبوب و زیبا برای کودکان بالای 6 سال است. با خرید اسباب بازی لگو مردعنکبوتی می توانید به فرزندان خود اجازه دهید از بازی با آن لذت ببرند.

فروشگاه اینترنتی جو اسباب بازی به عنوان مرجع اصلی خرید لگو در کشور با سالها تجربه و دانش در این زمینه توانسته است انواع لگوهای مردعنکبوتی را با کیفیت و تنوع بالا به مشتریان خود عرضه کند. برای مشاهده و بررسی قیمت اسباب بازی های لگو مردعنکبوتی می توانید به صفحه دسته بندی لگو مردعنکبوتی در فروشگاه اسباب بازی جو مراجعه کنید.

لگو مردعنکبوتی چیست؟

در زیر نکات مهم لگوهای مردعنکبوتی را برای شما شرح داده ایم. لطفا قبل از خرید لگو مردعنکبوتی به نکات زیر توجه کنید و با ویژگی های کلی این اسباب بازی ها آشنا شوید.

- با توجه به اینکه لگو مردعنکبوتی انواع مختلفی دارد، تعداد قطعات آنها نیز با توجه به مدل آنها متفاوت است. بنابراین همیشه قبل از خرید لگو مردعنکبوتی به تعداد قطعات اسباب بازی لگو مردعنکبوتی توجه کنید.

- کشور اسباب بازی های اصلی لگو مردعنکبوتی دانمارک است. این اسباب بازی ها توسط شرکت دانمارکی لگو تولید و توسط فروشگاه های اینترنتی مختلف در ایران به فروش می رسد.

- اسباب بازی لگو مردعنکبوتی لگو پسرانه است که عمدتاً برای کودکان بالای 6 سال مناسب است و همه کودکان بالای 6 سال، نوجوانان و بزرگسالان می توانند ساعت ها سرگرم خرید و بازی با لگو مردعنکبوتی باشند.

قیمت لگو مردعنکبوتی

اگر به بازی های لگو مردعنکبوتی و گستره وسیع آن علاقه دارید، توصیه می کنیم هنگام خرید لگو مردعنکبوتی از فروشگاه لگو به ویژگی هایی مانند اصالت، کیفیت، گارانتی و ... توجه کنید. در ادامه به بررسی دقیق عوامل موثر بر قیمت لگو مردعنکبوتی می پردازیم.

قبل از خرید لگو مردعنکبوتی به لگو توجه ویژه ای داشته باشید

لگو اسپایدر اصلی با نمونه های تقلبی خود بسیار متفاوت است. یکی از تفاوت های اصلی، کیفیت قطعات لگو اصلی مرد عنکبوتی است. از آنجایی که تعداد قطعات در لگوهای مردعنکبوتی بسیار زیاد است و بچه ها اغلب با آن ها بازی می کنند، اگر ساخت لگو مردعنکبوتی کیفیت خوبی نداشته باشد، قطعا پس از گذشت زمان و استفاده مکرر آسیب می بیند. پس در خرید لگو مردعنکبوتی به اصل بودن آن دقت زیادی داشته باشید.

قبل از خرید اسباب بازی لگو مردعنکبوتی به کیفیت قطعات آن توجه کنید

هنگام خرید لگو مردعنکبوتی باید به کیفیت قطعات لگو توجه کرد. زیرا این اسباب بازی ها برای کودکان طراحی شده اند و پس از استفاده های زیاد ممکن است آسیب ببینند. خرید یک اسباب بازی لگو مردعنکبوتی با کیفیت خوب می تواند در هزینه شما صرفه جویی کند. بنابراین توصیه می کنیم اگر می خواهید لگو مردعنکبوتی ارزان و با کیفیت خود را خریداری کنید، از مراکز مورد اعتماد دارای علامت الکترونیکی خرید کنید.

قبل از خرید لگو مردعنکبوتی مراقب گارانتی آن باشید

نکته دیگری که قبل از خرید لگو مردعنکبوتی باید به آن توجه کرد گارانتی محصول است. هر لگو مردعنکبوتیی که می‌خرید باید با ضمانت تعویض همراه باشد، بنابراین در صورت آسیب دیدگی یا نبودن آن‌ها همانطور که در صفحه محصول توضیح داده شده است، می‌توانید به راحتی آنها را برگردانید.

یک لگو مردعنکبوتی ارزان بخرید

یکی دیگر از لگوهای شناخته شده و محبوب در بین کودکان، لگوهای مرد عنکبوتی است. مرد عنکبوتی به عنوان یکی از محبوب ترین قهرمانان در بین کودکان و نوجوانان شناخته می شود. این امر باعث می شود بسیاری از والدین لگو مردعنکبوتی ارزان را خریداری کنند. لگو مردعنکبوتی در اشکال و اندازه های مختلف برای تمامی سنین طراحی و عرضه شده است. با توجه به محبوبیت این شخصیت، انتظار می رود لگو مردعنکبوتی قیمت بالاتری نسبت به لگوهای معمولی داشته باشد.

بسیاری از برندهای چینی مدل های لگو مرد عنکبوتی را ارزان عرضه می کنند اما باید بدانید که این گونه لگوها کیفیت بالایی ندارند و پس از مدتی استفاده از آن ها برخی از قطعات آن جدا می شود و به همین دلیل بهتر است. لگوهای مرد عنکبوتی از برندهای کشورهای دیگر. از آنجایی که ست های لگو مردعنکبوتی در شکل ها و اندازه های مختلف تولید و عرضه می شوند، قطعا می توانید لگوهای مردعنکبوتی ارزان قیمت را در بین آنها پیدا کنید.

مرد عنکبوتی لگو اصلی

خرید لگو مردعنکبوتی اصلی ضروری است. دلیل این امر این است که فرزندان شما بخشی از وقت خود را صرف بازی با این بلوک ها می کنند و اگر این بلوک ها بی کیفیت و تقلبی باشند پس از مدتی آسیب می بینند. از آنجایی که لگوهای مرد عنکبوتی طرفداران زیادی دارند و با فروش خوبی همراه هستند، بسیاری از تولیدکنندگان لگوهای مرد عنکبوتی تقلبی می سازند و به جای لگوهای مرد عنکبوتی اصلی به مشتریان می فروشند.

بسیاری از والدین نمی توانند تقلبی بودن این محصولات را تشخیص دهند و پس از مدتی متوجه می شوند که این محصولات بی کیفیت هستند. بنابراین اهمیت خرید از فروشگاه معتبری که لگو مردعنکبوتی اورجینال را حمل می کند در این امر بدیهی است.

فروش لگو مردعنکبوتی

امروزه می توانید وب سایت ها و فروشگاه های زیادی را در زمینه فروش لگوهای مرد عنکبوتی در فضای مجازی بیابید. فروشگاه اینترنتی فروش لگو اسپایدر باید لگو را با بهترین کیفیت به مشتریان خود ارائه دهد تا پس از مدتی افراد دیگر نیازی به خرید لگوهای مرد عنکبوتی نداشته باشند. همچنین مجموعه مورد نیاز باید از پشتیبانی مناسبی برخوردار باشد تا افراد در صورت داشتن هرگونه مشکل و یا سوالی در مورد محصولات، آن را پیگیری کنند.

 

خرید لگو مردعنکبوتی

۵ بازديد

خرید لگو مردعنکبوتی

لگو اسپایدرمن از آن دسته اسباب بازی هایی است که جنبه های مختلف ذهن کودک را درگیر می کند و او را از نظر ذهنی به چالش می کشد تا علاوه بر تفریح ??و گذراندن اوقات فراغت، هوش هیجانی خود را در حین بازی و تفریح ??نیز تقویت کند. لگو اسپایدرمن یکی از اسباب بازی های ساخت و ساز محبوب و جذاب برای کودکان 6 سال به بالا است. با خرید اسباب بازی های لگو اسپایدرمن می توانید اوقات خوشی را سپری کنید و بچه هایتان از آن لذت زیادی خواهند برد.

فروشگاه اینترنتی اسباب بازی بارلی توی به عنوان مرجع اصلی خرید لگو در کشور با سالها تجربه و تخصص در این زمینه توانسته لگوهای اسپایدرمن با کیفیت و متنوع را به مشتریان خود ارائه دهد. برای مشاهده و بررسی قیمت لگو مرد عنکبوتی می توانید به صفحه دسته بندی لگو مرد عنکبوتی در فروشگاه اسباب بازی بارلی توی مراجعه کنید.

اسباب بازی لگو اسپایدرمن

در زیر چند نکته مهم در مورد مجموعه های لگو مرد عنکبوتی را برای شما شرح داده ایم. لطفا قبل از خرید لگو اسپایدرمن این نکات را بخوانید و با خصوصیات کلی این اسباب بازی ها آشنا شوید.

- از آنجایی که لگو اسپایدرمن نسخه های مختلفی دارد، تعداد قطعات نیز با توجه به مدل متفاوت است. پس قبل از خرید لگو اسپایدرمن تعداد قطعات اسباب بازی لگو اسپایدرمن را در نظر بگیرید.

- کشور اصلی اسباب بازی های «لگو اسپایدرمن» دانمارک است و این اسباب بازی ها توسط شرکت «لگو دانمارک» تولید و در فروشگاه های اینترنتی مختلف ایران به فروش می رسد.

- اسباب بازی های لگو اسپایدرمن یا لگو پسرانه مخصوصا برای کودکان بالای 6 سال مناسب است و تمامی کودکان بالای شش سال، نوجوانان و بزرگسالان می توانند ساعت ها با خرید و بازی با لگو اسپایدرمن سرگرم شوند.

قیمت لگو اسپایدرمن

اگر به بازی های لگو اسپایدرمن و گستره وسیع آن علاقه دارید، توصیه می کنیم در خرید لگو اسپایدرمن از فروشگاه لگو به ویژگی هایی مانند اصالت، کیفیت، گارانتی و ... توجه کنید. در زیر به بررسی دقیق عوامل موثر بر قیمت لگو اسپایدرمن می پردازیم.

قبل از خرید لگو اسپایدرمن روی اصالت لگو تمرکز کنید

لگوهای اصلی مرد عنکبوتی با همتایان تقلبی خود بسیار متفاوت هستند. یکی از مهم ترین تفاوت های آنها کیفیت بالای قطعات در لگوهای اصلی مرد عنکبوتی است. از آنجایی که تعداد قطعات در لگو اسپایدرمن بسیار زیاد است و کودکان اغلب بارها با آن ها بازی می کنند، اگر ساخت لگو اسپایدرمن کیفیت خوبی نداشته باشد، قطعا پس از گذشت زمان و استفاده مکرر آسیب می بیند. بنابراین در خرید لگو اسپایدرمن به اصالت آن بسیار دقت کنید.

قبل از خرید اسباب بازی لگو اسپایدرمن به کیفیت قطعات آن توجه کنید

در خرید لگو اسپایدرمن باید به کیفیت قطعات لگو توجه کرد. زیرا این اسباب بازی برای کودکان طراحی شده و پس از استفاده مکرر آسیب می بیند. با خرید اسباب بازی های لگو اسپایدرمن با کیفیت خوب می توانید در هزینه خود صرفه جویی کنید. بنابراین اگر قصد خرید لگو اسپایدرمن ارزان و باکیفیت را دارید توصیه می کنیم خرید خود را از مراکز معتبر با نماد الکترونیک انجام دهید.

قبل از خرید لگو اسپایدرمن حتما به گارانتی آن توجه کنید

نکته دیگری که قبل از خرید لگو اسپایدرمن باید به آن توجه کنید گارانتی محصول است. هر لگو اسپایدرمنی که خریداری می کنید باید گارانتی تعویض داشته باشد تا اگر مطابق آنچه در صفحه محصول توضیح داده شده نیست یا آسیب دیده است، بتوانید به راحتی آن را برگردانید.

خرید لگو اسپایدرمن ارزان

یکی دیگر از لگوهایی که در بین کودکان مشهور و محبوب است لگوهای مرد عنکبوتی است. مرد عنکبوتی به عنوان یکی از ابرقهرمانان محبوب در بین کودکان و نوجوانان شناخته می شود. این موضوع باعث شده بسیاری از والدین به خرید مرد عنکبوتی لگو ارزان قیمت بپردازند. لگوهای مرد عنکبوتی در اشکال و اندازه های مختلف برای سنین مختلف طراحی و عرضه می شوند. بسته به محبوبیت شخصیت، لگوهای مرد عنکبوتی بالاتر از لگوهای معمولی قیمت خواهند داشت.

بسیاری از برندهای چینی مدل های مرد عنکبوتی لگو را ارزان عرضه می کنند اما باید بدانید که این گونه لگوها کیفیت بالایی ندارند و پس از مدتی استفاده برخی از قطعات آنها جدا می شود و دلیل این امر بهتر است. لگوهای مرد عنکبوتی از برندهای خارجی. از آنجایی که ست های لگو اسپایدرمن در مدل ها و اندازه های مختلف ساخته و عرضه می شوند، می توانید لگوهای اسپایدرمن ارزان را در بین آنها بیابید.

لگو مردعنکبوتی در اصل

خرید لگو اسپایدرمن اصلی بسیار مهم است. دلیل این امر این است که فرزندان شما بخشی از وقت خود را صرف بازی با این لگوها می کنند و اگر این لگوها بی کیفیت و تقلبی باشند پس از مدتی آسیب می بینند. از آنجایی که لگوهای مرد عنکبوتی طرفداران زیادی دارند و با فروش خوبی همراه هستند، بسیاری از تولیدکنندگان لگوهای مرد عنکبوتی تقلبی می سازند و به جای لگوهای اصلی مرد عنکبوتی به مشتریان می فروشند.

بسیاری از والدین نمی توانند تقلبی بودن این محصولات را تشخیص دهند و پس از مدتی متوجه می شوند که این محصولات بی کیفیت هستند. بنابراین اهمیت خرید از فروشگاه معتبری که لگو اسپایدرمن اورجینال را در این مورد عرضه می کند، آشکار است.

فروش لگو مردعنکبوتی

امروزه می توانید سایت ها و فروشگاه های زیادی را در اینترنت پیدا کنید که لگو اسپایدرمن را می فروشند. یک فروشگاه اینترنتی که در زمینه فروش لگو اسپایدرمن فعالیت می کند باید بهترین لگو را در اختیار مشتریان خود قرار دهد تا مردم پس از مدتی دیگر لگو اسپایدرمن نخرند. همچنین مجموعه مورد نظر باید از پشتیبانی مناسبی برخوردار باشد تا افراد در صورت سوال یا مشکلات مربوط به محصول، آن را پیگیری کنند.

 

کنترل کیفیت در طراحی سایت: چرا باید این مسئله را جدی بگیریم؟

۷ بازديد

کنترل کیفیت در طراحی سایت: چرا باید این مسئله را جدی بگیریم؟

 

طراحی یک وب‌سایت حرفه‌ای، از جمله اساسی‌ترین مباحث در تجارت الکترونیک است. هر چند که بسیاری از کارآفرینان، به تولید محتوا و بازاریابی تسلط دارند، اما در طراحی وب‌سایت به آن‌ها نیاز به کمک دارند. به همین دلیل، کنترل کیفیت در طراحی سایت بسیار حیاتی است و نباید از آن غفلت کرد.

 

کنترل کیفیت در طراحی سایت چرا مهم است؟

 

طراحی یک وب‌سایت، یک پروژه بزرگ است که شاید هزینه زیادی برای توسعه آن صرف گردد. کنترل کیفیت به معنای بررسی تمامی جنبه‌های پروژه است و هدف آن جلوگیری از خطاهای زیادی در طراحی است که می‌تواند باعث اتلاف هزینه‌های زیاد و زمان بر شود.

 

روش‌های کنترل کیفیت طراحی سایت

 

برای کنترل کیفیت در طراحی سایت، بسیاری از روش‌های مختلف وجود دارد. اعمال این روش‌ها، باعث می‌شود که وب‌سایت‌ها در حداکثر عملکرد و کارآیی گردد.

 

بررسی امنیت

 

یکی از اصول اساسی در کنترل کیفیت طراحی سایت، بررسی امنیت آن است. یک وب‌سایت با امنیت ضعیف، توانایی عملکرد خوبی نخواهد داشت و کلاینتان می‌تواند در خطر باشد. برای اینکه یک وب‌سایت به شدت امن باشد، باید تمامی اطلاعات مربوط به آن در دسترس نباشد و از ابزارهایی مانند الگوریتم رمزگذاری برای رمزنگاری اطلاعات استفاده شود.

 

عناصر طراحی

 

طراحی یک وب‌سایت، شامل بسیاری از عناصر مختلف مانند رنگ، قالب و نوع قلم می‌باشد. بنابراین برخورداری این عناصر از کیفیت و استفاده صحیح از آن‌ها به شدت در کنترل کیفیت طراحی سایت تأثیر می‌گذارد.

 

خوانایی و استفاده کاربری

 

خوانایی و استفاده کاربری یک وب‌سایت، اصلی‌ترین چیزی است که می‌تواند باعث جذب کاربران شوید. با ارتقاء خوانایی سایت، موجب افزایش کارایی و کارآیی وب‌سایت می‌شود.

 

تست و عیب‌یابی

 

تست و عیب‌یابی، بخش بسیار مهمی از کنترل کیفیت طراحی سایت است. تست و عیب‌یابی، از فن‌آوری‌ها و ابزارهای مختلفی مانند نرم‌افزارهای مختلف، برای بررسی و اصلاح عیوب و اشکالات در سایت استفاده می‌شود.

 

نوآوری و تلاش برای بهبود و مسابقه با رقبا

 

یکی از بزرگترین مسائل در تجارت الکترونیک، رقابت با سایت‌های رقیب است. بنابراین، کنترل کیفیت در طراحی سایت، باید مورد توجه قرار گیرد و برای تلاش برای نوآوری و بهبود، تمرکز شود.

 

نتیجه‌گیری

 

طراحی یک وب‌سایت، شامل بسیاری از عوامل متفاوت و پیچیده مانند امنیت، خوانایی صفحات و استفاده کاربری، تست و عیب‌یابی و نوآوری است. برای بهبود کیفیت وب‌سایت، کنترل کیفیت در طراحی سایت بسیار حائز اهمیت است و نباید برای کارآفرینان در تجارت الکترونیک، بی‌توجه مانده باشد.

 

https://twitter.com/ahmedal03612913/status/1679424585807044608

https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdN1pxIlWi-C8sTz1WIeHiruvxM30PG_PnYpyJgOYIukqStjA/viewform

https://www.crypto-city.com/profile-17683/?link-id=35673

https://www.pinterest.com/pin/990369774786124292

https://demo.themesgrove.com/themes/tutorque/forum/activity/p/459630/

https://www.acityexplored.com/activity/p/475427/

https://sociallawy.com/story4851985/%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2

http://caitlintrafton.nmdprojects.net/portfolio/activity/p/366551/

https://www.fitpa.co.za/activity/p/745491/

https://mel-assessment.com/activity/p/1318743/

 

پایان نامه ارشد ( خسارت تأخیر تأدیه در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران)

۶ بازديد

خسارت تأخیر تأدیه در فقه امامیه و حقوق موضوعه ایران



3 bedtime stories for kids free & best

۵ بازديد

3 bedtime stories for kids free & best

 

 

Hansel and Gretel Story for kids

 

 

 

z3_ky0l.jpg

 

In a green forest, there was a woodcutter living there by his wife and his two kids. His son’s name was Hansel and his daughter’s name was Gretel. They were very poor. There were times that they even hadn’t something to eat for a day. One day, our poor woodcutter didn’t have enough money for a loaf of bread.

So when the night came, he started to think and think. At the end, he whispered to his wife:

What will happen to us? We can not feed our kids. they are starving.

I know the solution dear! Said the wife. We will take the kids deep in the forest early in the morning. we will ignite a fire for them and we will give each of them a loaf of bread. Then we will leave them for good. They will never find us again and with this plan, we will get rid of them.

Oh no wife! I can not imagine how I’m gonna do that! I can’t leave my kids alone in the forest! Wild animals will find them and swallow them in a moment.

You stupid man! Yelled the wife! Then the four of us will die out of hunger! You better start and make the coffins.

After a while, the man seemed convinced.

OK! But I really am sad for my poor kids.

Not being able to sleep because of hunger, Hansel and Gretel heard what their step mom planned for them. they cried quietly. Gretel said:

This is the end of our story! We are going to die tommorow!

Be quiet Gretel and don’t afraid! I’ve got this.

He waited until both their parents went to sleep. Then he got up, put on his jacket and slipped out from the back door. He stood near the garden, where the white stones were shining under the moon’s light! He picked up as many stones as he could and filled his pocket with them.

Then he turned back to the house and said to his sister:

Keep calm dear and sleep in peace! God will never forget us!

next morning, just before the sunrise, the step mom came and said:

Wake up! Wake up you lazy kids. We have to go to the forest and cut woods for your father.

Then she gave each of them a bread and said:

This is your dinner. Don’t eat it until then!

Gretel take the bread and hide it under her apron, because Hansel had his pocket full of stones. Then they started their journey to the forest. In their way, Hansel took a stone from his pocket every now and then and dropped it on the ground.

When they reached the heart of the forest, they collect wood with their father and used it to make a fire to keeping them warm. When the fire was ready, The step mom said:

Now lie down and rest kids. Your father and I will collect woods and when we were ready to go, we will wake you up!

After a while, they became tired and fell sleep. When they finally woke up, it was night. Gretel started crying and said:
OMG! How shall we get of this forest?

Don’t even think about it sis! Wait a little bit, when the moon rises, we will easily find our way to home.

And when the full mon got up, Hansel took Gretel’s hand and started to follow the white stones that were shining like silver. They walk all the night and next morning, they reached their house. They knocked the door. When the wife opened the door and saw Hansel and Gretel, she said:

You naughty children! How many hours you slept in the woods! We thought you’ll never come back.

But their father was so happy for seeing his kids once again.

Not very long after, another scarcity came to that area. Gain the children heard their step mom talking to their father:

Everything is finished! We just have a half a loaf and after that we will die! We have to get rid of the kids! This time we will take them even deeper in the woods so they will never find us again.

The man wasn’t happy with this at all! He whispered:

I’d rather to share my last morsel with my kids.

But the tricky step mom didn’t listened to him at all and finally managed to convince him to redo the plan.

Children heard this conversation completely. When the parents went to sleep, Hansel got up and wore his jacket. He wanted to go and pick up more white stones, but the step mom had locked the door. Hansel didn’t manage to get out but he started to comfort his little sister:

Don’t cry little sis! Go to sleep! I’m sure God will help us!

Next morning, the step mom came and woke them up and gave each of them a little piece of bread. even less than before. On they way to the woods, Hansel crumbled the bread in his pocket and every now and then, he dropped a crumb on the ground.

Hansel strewed bread crumbs all along the road. Woman take them deep deep into the forest. Where they never been before in their short lives. Then again they collect wood and made a large fire. The step mom said:

Sit here, you children, and when you are tired you can go to sleep; we are going into the forest to cut wood, and in the evening, when we are ready to go home we will come and wake you up.

So when noon came Grethel shared her bread with Hansel, who had strewed his along the road. Then they fell sleep, and the evening passed, and no one came for the poor children. When they woke up it was dark night. Hansel comforted his little sister:

Wait a little, Gretel, until the moon gets up. We will be able to find our way by the bread crumbs I scattered on the road.

So when the moon rose they got up, but they there were no bread crumbs on the ground, cause the birds of the forest and of the fields had come and eat them. Hansel thought they might find the way all the same, but they could not.

They walked that night, and the next day from the morning until the evening, but they could not find the way back to their home, and they were starving, for they had nothing to eat but the few berries they could pick up.

When they got very tired and decided to lay down under a tree and sleep.

It was now the third morning since they had left their father’s house. They were always trying to get back to it, but instead of that they only found themselves farther in the wood, and if help had not soon come they would have been starved.

About noon they saw a pretty snow-white bird sitting on a branch, and singing so sweetly that they stopped to listen. And when he had finished the bird spread his wings and flew before them, and they followed after him until they came to a little house, and the bird landed on the roof, and when they came closer they saw that the house was built of sweets, and roofed with cakes; and the window was of transparent sugar.

We will have some of this, said Hansel, and make a fine meal. I will eat a piece of the roof, Gretel, and you can have some of the window-that will taste like sugar.

So Hansel reached up and broke off a bit of the roof, just to see how it tasted, and Gretel stood by the window and chewed it. Suddenly they heard a thin voice coming from the inside:

Nibble, nibble, like a mouse,
Who is nibbling at my house?

And the children thought:

Never mind, It is the wind.

And they continued eating, not paying attention o the sound. Hansel, who found that the roof tasted very nice, took down a great piece of it, and Gretel pulled out a large round window-pane.

Then the door opened, and an aged woman came out, leaning upon a crutch. Hansel and Gretel felt very scared, and they dropped all was in their hands. The old woman, however, nodded her head, and said:

Ah, my dear children, how did you end up here? You must come in and stay with me, there is no problem with that.

So she took them each by the hand, and led them into her little house. And there they found a good meal laid out, of milk and pancakes, with sugar, apples, and nuts. After that she showed them two little white beds, and Hansel and Gretel laid themselves down on them, and thought they were in heaven.

 

Source: Hansel and Gretel Story

 

 

 

Cinderella Story for kids

 

 

 

Once upon a time, there lived a poor servant girl named Cinderella. She was a patient, tender and kind girl. His days were long and tiring. Full of the most boring and worst housework.

Washing the floor, washing the clothes, dusting the shelves and cooking food were the tasks that she had to do during the day. Cinderella was forced to work from morning to evening without receiving a single Penny.

Cinderella’s mother died when she was very young, and her father remarried soon after. But his new wife was a nasty woman. She had two daughters from her previous marriage who were as naughty as she was.
They tormented poor Cinderella terribly every day. One day, when Cinderella was sweeping the ashes from the fireplace, they mocked her and sang:

Poor girl, poor girl
Her face is black, burnt and ugly

Even though her stepmother and half-sisters had tormented her for years, she had never once disrespected them or tried to take revenge on them. She did not wish them ill at all.
She patiently did the housework, hoping that when she grew up she could run away and start the wonderful life she longed for.

One day when Cinderella was working at home, someone knocked on the door. Cinderella hurriedly opened the door. Behind the door stood a short, fat man dressed in royal robes and holding an important scroll.


Cinderella’s stepmother entered the room.
She said impatiently:

What is the reason for all this happiness?

Oh…mom…we’ve been invited to the royal party and I’m sure one of us will be chosen as the new princes.

The stepmother replied with a mocking smile:

Of course you do, what prince wouldn’t want to marry my sweet and precious children!

Cinderella was desperately trying to quiet them down a bit. Because she knew in her heart that any prince would rather live alone for the rest of his life than to blacken his fortune by marrying these rude girls.
The stepmother turned to Cinderella and shouted:

Why did you stop and look? Prepare the clothes.

Cinderella nodded and said:

Yes Mam!

Cinderella wanted more than anything to go to the royal party. But she did not dare to ask permission from her wicked stepmother, because she knew that the wicked stepmother would not give her this permission. So she busied herself with housework and of course preparing her half-sisters’ dresses.

The evening of the royal royal feast arrived.
A magnificent horse-drawn carriage pulled up to the front door of the house, and the half-sisters, dressed in their hand-embroidered dresses, entered the carriage with much pomp and show.
Cinderella looked at them with great sadness and sighed deeply.

She said to herself:

If I could only have one wish for the rest of my life, it would be to attend a royal party and get away from the dreaded and boring housework for just one night.

Suddenly, a great light appeared in the sky.
A small fairy appeared in front of Cinderella, holding a small wand.

Fairy said happily:

Your wish will come true!

Cinderella asked in surprise:

what?

I will fulfill your wish; Because I am your fairy godmother. Oh, how much you have suffered in silence all these years. You have a kind soul. A kind and patient young lady.

Cinderella exclaimed happily

Oh I can’t believe it!!

But suddenly a frown appeared on her face.

But I’m not ready, Fairy Godmother. My clothes are cotton and my shoes are torn. I can’t be in the palace like this!

Fairy Godmother said with a smile:

Don’t worry, Cinderella. All I need to make your wish come true is a pumpkin, a rat, two mice and four grasshoppers.

Cinderella looked very confused.

So hurry up dear. hurry up!!

Cinderella ran and prepared everything that the fairy godmother said.
First, Cinderella went to the garden and came back with a big and ripe pumpkin. The fairy godmother tapped it once with her wand and in an instant the pumpkin turned into a magnificent golden carriage.
Then, Cinderella returned a mouse from the mouse trap in the kitchen.
Fairy godmother said:

Great dear, now if you don’t mind putting them on the carriage seat for me

Cinderella quickly did this.

The fairy waved her wand again. The two mice that Cinderella found in the barn turned into two servants in classy clothes. The four grasshoppers turned into four magnificent white horses.

said the fairy godmother

And now for the final magic…

And she hit Cinderella on the shoulder with her wand.
A spark rose. The old clothes she was wearing a moment ago suddenly changed. Cinderella sparkled in a magical, sparkly gown fit for a princess. Cinderella looked at her feet. He was wearing a pair of very beautiful glass shoes that glowed in the dark.

Fairy godmother cried:

Amazing!!! But remember that at 12 o’clock at night, this magic spell will be broken and your clothes will turn into old clothes.

Cinderella said as she kissed her fairy godmother on the cheek

I understand. And thank you very much for the great favor you have done to me Fairy Godmother!!

Cinderella entered the carriage and drove to the royal party.

As the golden carriage passed through the palace gates, trumpets sounded and Cinderella was given a royal welcome.
All the ladies were amazed at her magnificence.
As she entered the ballroom, the prince was immediately struck by Cinderella’s elegance and the warmth of her smile.
The prince approached.
He bowed his head slowly and extended his hand and said:

Ma’am, would you do me the honor to dance with you?

Cinderella said with dignity and kindness:

Sure! I will be so happy.

The orchestra started playing.

Everyone in the ballroom was staring at them. Cinderella’s stepsisters were watching this scene, but Cinderella had changed so much that they didn’t recognize her at all. Instead, they stared at Cinderella with envy.
From that moment on, the prince only had eyes for Cinderella. They danced the whole night in each other’s arms and enjoyed each other’s company.
Many hours left.
9 pm
10 pm
11 pm
Suddenly Cinderella looked at the clock. It was one minute to midnight and he only had one minute to break the spell.
He told the prince

 

 

Source: Cinderella Story

 

 

 

The Little Mermaid Stories for kids

 

 

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

 

Source: The Little Mermaid Story

3 cute and best stories for kids

۱۱ بازديد

3 cute and best stories for kids

 

 

 

 

Thumbelina fairy tale story for kids

 

 

z2_4cto.jpg

 

Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!

Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.

The witch, gave her a grain of barely and said:

go home and plant this.

so the woman did so.

The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.

The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina

Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!

The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.

One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!

Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.

So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.

I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.

Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.

 

 

So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.

Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:

Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?

Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.

But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!

Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.

So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.

Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.

One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.

Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.

Yes! thank you!

So what is your story tiny girl?

Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.

Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.

So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.

One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:

I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.

So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:

I will marry you! I want you to come with me and visit my house!

Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.

What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!

Thumbelina was shocked.

How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!

 

 

So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.

I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!

But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!

months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!

OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!

Thumbelina knew that there is no way out of this!

OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.

As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:

Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!

Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!

When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:

This is the kingdom of flowers! And This is their king!

He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!

 

 

 

Puss in Boots story for kids

 

 

 

Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.

Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!

The cat, who was listening stated to talk:

OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!

The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:

It doesn’t seem impossible that this cat could help me!

So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!

looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.

Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!

OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.

Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.

After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.

In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.

Puss in Boots said to his master:

Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.

The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:

Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!

At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.

While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:

Thieves! Thieves! He moaned!

This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.

The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!

The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:

OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!

Moments later, The king asked the countrymen:

Who owns this meadow that you are mowing, people?!

To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!

You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!

They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:

Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.

The king, who passed by a moment after, wished to know to whom all that corn, asked the reapers:

Who does own this corns?

To my Lord Marquis of Carabas, replied the reapers.

Then the king said:

Let us now head to your castle.

 

 

 

 

Dinokids at the stadium story for kids

 

 

 

That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!

Dinosol said:
So I will wear my beautiful s*******t and colorful wig.

I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.

Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?

DimDim said:
Yes! My seat number is 879!

My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?

Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!

Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!

No! Why joke?!

Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!

Yes! I have bought a VIP ticket!

Dim Dim said with regret:
Good for you!

But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!

Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!

Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!

Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!

Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!

Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!

Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!

DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
Where have you been boy?! Hurry up, get ready! We have to go to the stadium and find our seats before the game starts!

Dad! Dad! I want to buy a VIP ticket!

What? VIP? But son! That ticket is very expensive!

Yes I know! But I have the money! I have savings!

But my son! You had saved that money to buy something else! Did you forget that?

No! I have not forgotten at all!

His father said:
Well, my son, if you regularly withdraw from your savings and spend, your money will accumulate later and you won’t be able to buy your telescope soon! Does it worth it?

Yes! I want to sit in the VIP seat!

What is the difference between the VIP position and our position, after all? The seat material is the same! We will see the same match!

But I can’t touch the ball from there!

His father started laughing and said:
Touch the ball? Boy! The ball is only on the field and only the players have the right to touch it! Look, my dear! If you want to use your savings and buy a VIP ticket, buy it! But you can’t buy your telescope this way soon!

 

 

Source: moonzia.com

بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

۶ بازديد

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

z1_f22g.jpg

 

صنعت چاپ و بسته بندی یکی از صنایع زیربنایی در کشورهای در حال توسعه است. نقش مهمی در توسعه صادرات، تجارت و روابط اقتصادی بین کشورها دارد.

برای نشان دادن وضعیت این صنعت، در حال حاضر کشورهایی در جهان هستند که با تقویت صنعت چاپ و بسته بندی تبلیغاتی می توانند درآمد زیادی از تجارت جهانی کسب کنند.

اما در مقابل این دسته از کشورها، کشورهای دیگری در جهان وجود دارند که علیرغم مزیت های اقتصادی در تولید بسیاری از محصولات، صرفاً به دلیل عدم وجود یک محصول قوی از بخش بزرگی از بازار مصرف جهانی کنار گذاشته شده اند. ایران بدون هیچ تعارفی در رتبه اول این کشورها قرار دارد. شواهد موجود نشان می دهد که در حال حاضر برخی از صادرکنندگان ایرانی محصولات خود را با کمترین قیمت جهانی به کشورهای شناخته شده صنعت بسته بندی می فروشند و این محصولات را با چند برابر قیمت خرده فروشی مجددا بسته بندی می کنند.

 

نقش چاپ و بسته بندی در روی فروش محصولات

تبلیغات تاثیر زیادی بر فروش محصول دارد. امروزه بسته بندی آنها یکی از راه های تبلیغ و بازاریابی محصولات می باشد. تبلیغات رایگان و خلاقانه را می توان روی کاغذ کادو انجام داد. شما می توانید محصولات و خدمات خود را از طریق تبلیغات به مشتریان معرفی کنید. امروزه چاپ اطلاعات بسته بندی محصولات یکی از مهمترین ابزارهاست. اما باید در این کار تخصص لازم را داشته باشید و روش درست و مناسب را انتخاب کنید.

زمانی که نام محصول، ترکیبات و اجزای آن، تاریخ مصرف، تاریخ ساخت و انقضای محصول، شرایط نگهداری آن و موارد مفیدی از این دست بر روی بسته بندی درج شود، اعتماد مشتری را جلب می کند. در عین حال نوع چاپ و بسته بندی نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. هرچه طراحی نوآورانه و خلاقانه تر باشد، توجه بیشتری را به خود جلب می کند. پس فقط محصولات خود را بسته بندی نکنید. سعی کنید تکنیک های جدید و مدرن، طراحی به روز و غیره را در بسته بندی قرار دهید تا توجه مشتری را به خود جلب کنید. کیفیت محصول نیز در جلب اعتماد مشتری نقش دارد.

 

نقش بسته بندی در صادرات

با رقابت شدید در بازار بین المللی، بسته بندی محصولات بسیار مهمتر از قبل شده است. در این بازارها، تولیدکنندگان و صادرکنندگان به انواع بسته بندی، طرح ها، چاپ و ... توجه زیادی دارند و آنها را یکی از ابزارهای بازاریابی خود می دانند. طراحی بسته بندی نقش مهمی در این امر ایفا می کند. طراحی خلاقانه به ما امکان می دهد نظرات مشتریان بیشتری را جلب کرده و محصولات خود را رقابتی تر کنیم. نکته دیگری که در زمینه صادرات و نقش بسته بندی می توان به آن اشاره کرد، اهمیت بازیابی و استفاده مجدد از بسته بندی محصولات به ویژه بسته بندی مواد غذایی است.

امروزه موضوع محیط زیست و حداقل آسیب های وارده بسیار مورد بحث قرار گرفته است تا بتوان بسته بندی را بازیافت کرد و بیش از پیش به چرخه طبیعی بازگرداند.

 

سخن آخر

بسته بندی بخشی از فروش است و تا حدودی می توان آن را جزء مهمی از آن دانست. اهمیت بسته بندی و استفاده از سلفون opp در این است که با انجام صحیح آن می توانید موفق تر از رقبای خود در بازار باشید. بسته بندی عالی با طراحی منحصر به فرد، چاپ و نوع کاغذی که در تولید آن به کار می رود، نقش مهمی در جلب اعتماد و توجه مصرف کنندگان دارد. بسته بندی باید به گونه ای باشد که بتواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی رایگان و کاربردی با محافظت و جلوگیری از آسیب به محصول به ویژه محصولات غذایی و دارویی، فروش را افزایش دهد.

 

نظرات جالب و تجربه زندگی و مهاجرت به کانادا

۹ بازديد

نظرات جالب و تجربه زندگی و مهاجرت به کانادا

 

 

تجربه‌ی زندگی و مهاجرت به کانادا، از دید بسیاری از افراد، کاملا سلیقه‌ای و بستگی به شرایط و خصوصیات اخلاقی افراد دارد. به طور مثال برای فردی که تحمل سرما را ندارد، شاید این مسئله که از اوایل ماه اکتبر، اکثر مناطق کانادا دمای زیر صفر را تجربه می‌کنند، غیر قابل تحمل باشد.

به طور کلی با توجه به تجمیع نظر بسیاری از افراد، می‌توانیم مزایا و معایب زندگی در کانادا را به چند مورد تقسیم کنیم که در ادامه‌ی این مقاله، به طور مفصل به آن‌ها می‌پردازیم.

 

تجربه زندگی در کانادا

یکی از بهترین راه‌ها برای افرادی که در حال کسب اطلاعات درباره‌ی کشورهای مختلف، به قصد مهاجرت هستند، پرس و جو از افرادی که قبلا این مسیر را رفته‌اند می‌باشد.

ممکن است دوست و یا خانواده‌ای در کشورهای مختلف داشته باشند تا با کسب اطلاع از خلقیات، توانایی‌ها، تجربه‌ها و … از آن، بتوانند بهتر تصمیم بگیرند.

ما در این مقاله، پس از جمع آوری اطلاعات از تجربیات افراد، داده‌ها را به صورت طبقه بندی شده، در اختیار شما قرار می‌دهیم تا بهتر بتوانید هدف و تصمیم خود را مشخص کنید.

 

حقایق مهاجرت و زندگی در کانادا

کشور کانادا با توجه به سیاست‌هایی که در زمینه‌ی مهاجر پذیری به کار می‌برد، قوانین و شرایط بسیار مناسب و مطلوبی را برای مهاجران فراهم کرده است. این کیفیت شرایط و خدمات به صورتی می‌باشد، که زندگی مهاجرین کانادا هم سطح و هم تراز با شهروندان کانادایی است.

در سال‌های اخیر، شهرهایی از کانادا مانند تورنتو، مونترال، ونکوور و … جزو بهترین شهرها برای زندگی در دنیا قرار گرفته‌اند. ثبات اقتصادی،زیبایی‌های طبیعی بسیار زیبا، سطح آموزشی بالا، فرصت‌های شغلی عالی و … از عواملی است که باعث شده کانادا به بهشت مهاجران تبدیل شود.

 

میزان رضایت از زندگی در کانادا

در کشور کانادا 82 درصد از مردم در رضایت کامل از شرایط زندگی به سر می‌برند. طبق آمار جهانی، کانادا از لحاظ پایین بودن میزان جرم و جنایت، جزو 10 کشور اول امن دنیا قرار دارد. طبق سیاست‌های این کشور، جذب نیروهای ماهر و کارآمد منجر به پیشرفت بالای اقتصادی، اجتماعی و … شده است.

کانادا یکی از امن‌ترین، مرفه‌ترین، آزادترین و آرام‌ترین کشورهای دنیا به حساب می‌آید. از همین رو برای مهاجران، زندگی، تحصیل و کار در کانادا بهترین مقصد به حساب می‌آید. همچنین تعداد بسیار زیادی از کانادایی‌ها به اینکه شهروند کانادا هستند، افتخار می‌کنند.

 

مشکلات اصلی زندگی در کانادا

گرچه زندگی در کانادا مزایای بسیار زیادی دارد، اما معایب و مشکلاتی هم وجود دارد که لازم است قبل از مهاجرت به کانادا با آن‌ها آشنا شوید.

برخی از اصلی‌ترین مشکلات زندگی در کانادا، سردی بیش از حد استان‌های شمالی، دو زبانه بودن برخی از استان‌ها و الزام یادگیری زبان فرانسوی برای زندگی در آن استان‌ها،  هزینه‌ی بالای مسکن در اکثر شهرهای بزرگ، بالا بودن هزینه‌های تحصیل، پهناور بودن کشور و مشکلات عبور و مرور و … هستند.

 

دلایل اصلی پشیمانی از مهاجرت به کانادا

گاهی اوقات به دلیل عدم بررسی شرایط پیش از اقدام به مهاجرت، عدم انعطاف پذیری فرد با محیط و شرایط جدید و یا سایر عوامل فردی باعث می‌شود تا مهاجران، پس از مهاجرت با مشکلاتی مواجه شوند.

برخی از این مشکلات با گذشت زمان برطرف شده و برخی دیگر مانند سرمای شدید هوا ممکن است رفع نشده و نیاز باشد فرد مهاجر خودش را با شرایط وفق دهد. بنابراین دلایل پشیمانی از مهاجرت به کانادا ، اصولا قابل رفع هستند و کمتر کسی به فکر بازگشت به کشور مبدا می‌افتد.

 

تفاوت‌های مهم زندگی در ایران و کانادا

اصلی‌ترین تفاوت در زندگی بین ایران و کانادا، متفاوت بودن قوانین و مقررات و همچنین میزانِ قانون پذیریِ افراد جامعه است. تفاوت در قوانین، بزرگ‌ترین و تاثیرگذارترین بخش در زندگی افراد  است. کشور کانادا، اقتصادی پیشرفته و کمترین میزان فساد مالی را دارد.

از دیگر تفاوت‌های ایران و کانادا، می‌توان به آب و هوای این دو کشور اشاره کرد. کشور ایران با اینکه کشور کوچکی است، اما آب و هوای چهار فصل دارد.

کشور کانادا دومین کشور پهناور دنیا است و دارای آب و هوایی سردسیری و قطبی دارد. گرچه شهرهایی مانند تورنتو به نسبت معتدل‌تر است اما اکثر ماه‌های سال در اکثر نقاط کانادا، هوا بسیار سرد است.

تفاوت دیگری که بین زندگی در ایران و کانادا وجود دارد، زبان این دو کشور است. زبان رسمی در کشور ایران، پارسی ( فارسی ) است؛ در حالی که زبان رسمی کانادا، انگلیسی و فرانسوی است که در برخی استان برای کار، تحصیل، زندگی و … دانستن هر دو زبان الزامی است.

فرهنگ، در کشور ایران و کانادا، کاملا متفاوت است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره میکنیم. به طور مثال، در ایران مردم عادت به تعارف دارند در حالی که کانادایی‌ها در کمال ادب، بسیار رک‌گو هستند. وقت شناسی و اهمیت دادن به زمان، از ویژگی‌های بارز کانادایی‌هاست که در بین ایرانی‌ها کمتر مشاهده می‌شود.

کانادایی‌ها به مسئله‌ی برابری بسیار اهمیت می‌دهند. احترام به تفاوت زبان، فرهنگ، نژاد برایشان بسیار مهم است. همچنین افراد را از لحاظ مادی، طبقه بندی نمی‌کنند. درحالی که در ایران افراد به دو دسته‌ی فرودست و فرادست تقسیم می‌شوند.

 

مزایا و معایب زندگی و مهاجرت به کانادا

افراد با توجه به هدف از مهاجرتشان که دریافت ویزای توریستی کانادا، تحصیل در کانادا و یا دریافت ویزای استارتاپ کانادا و … است، موارد متفاوتی برایشان مهم و ضروری خواهد بود.

بنابراین یکی دیگر از مهم‌ترین کارهایی که برای انتخابِ مقصدِ مهاجرت باید انجام دهید، این است که پس از مطالعه‌ی تجربه زندگی و اقامت کانادا، مزایا و معایب را متناسب با موقعیت و شرایط خود یادداشت کرده تا بتوانید با مقایسه‌ی آن‌ها، متوجه شوید که آیا مهاجرت به آن کشور برای شما مناسب است یا خیر.

 

مزایای عمومی زندگی و مهاجرت به کانادا به شرح زیر است

  1. اقتصاد رو به رشد در کانادا
  2. مهاجرت پذیری و مردمان خوش برخورد
  3. عدم احساس غربت به دلیل چند فرهنگی بودن کانادا
  4. قانونمند بودن کانادا
  5. امنیت بالا و پایین بودن درصد جرم
  6. سیستم آموزشی بسیار عالی
  7. عدم وجود تنش و تهدید خارجی
  8. وجود دولتی کارآمد
  9. رعایت حقوق انسانی و فردی

 

بهتر است معایب زندگی در کانادا را هم بدانید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. در ادامه به معایب عمومی مهاجرت و زندگی در کانادا می‌پردازیم:

 

  1. آب و هوای سرد و قطبی در اکثر مناطق این کشور
  2. بالا بودن نرخ مالیات نسبت به آمریکا
  3. عدم پذیرش مدارک تحصیلی و سوابق کاری برخی کشورها

 

باز هم تاکیدمان بر این مسئله است که هر فردی، با توجه به شرایط خود و استان مورد انتخابش، تصمیم نهایی را می‌گیرد؛ که آیا کانادا مکان مناسبی برای او هست یا خیر!

 

تجربه های شخصی مهاجرت به کانادا

من همراه با پدر و مادرم، در سن 12 سالگی به کانادا مهاجرت کردم. در دوره‌ی دبیرستان، به صورت نیمه وقت، پیش خدمت یک رستوران هستم. حقیقتا اینجا انعام خوبی می‌دهند. شاید بنظرتان عجیب باشد اما درآمد خوبی دارم و راضی هستم.

 

من پس از گذشت 9 سال زندگی در کانادا این را به شما می‌گویم که قبل از ورود به کانادا، زبان خودتان را تقویت کنید. مهارت‌ها و بازار کار مورد نیاز کانادا را بررسی کنید. کانادا پذیرای خوبی است؛ اما تضمین یک زندگی لوکس را به شما نمی‌دهد. برای رسیدن به خواسته‌ها، باید تلاش کنید!

 

من در تورنتو وکیل مهاجرت هستم. بدون هیچ تردیدی، بهترین گزینه، مهاجرت به کانادا است. کانادا فرصت‌های خوبی برای اشتغال و رشد فردی به شما می‌دهد.

 

اقتصاد کانادا جزو 10 کشور برتر جهان است. امکانات آموزشی و بهداشتی در کانادا رایگان و جزو بهترین‌ها در جهان است. با توجه به وجود برنامه‌های مهاجرتی متنوع، راه‌های مختلفی برای انواع اقشار با هدف مهاجرت وجود دارد.

 

من یک دانشجوی ایرانی کانادایی هستم. بنظر من سیستم سلامت ما، شگفت انگیز است. با توجه اینکه اکثر کانادایی‌ها به طور متوسط بیش از 80 سال عمر می‌کنند، کانادا دارای یکی از بهترین سیستم‌های بهداشتی در جهان است.

 

میزان جرم و جنایت در مقایسه با سایر کشورها، بسیار اندک است. سیستم آموزشی نیز فوق العاده است. شهریه‌ی دانشگاه‌ها در مقایسه با کشورهای اروپایی کمتر و دانشگاه‌هایمان جزو برترین‌ها هستند.

 

پس از 6 سال در کانادا به شما می‌گویم که اگر به خانواده‌تان وابسته هستنید، به کانادا مهاجرت نکنید! نه تنها به کانادا، بلکه به هیچ کشوری مهاجرت نکنید. اما به طور کلی، کانادا جایی است که اگر برای رسیدن به اهدافتان تلاش کنید، قطعا به آن‌ها می‌رسید.

 

این کشور، دارای روزهای بارانی و سرد زیادی است؛ حتی گاهی اوقات میزان برف و سرما به منفی 40 درجه می‌رسد!

 

با توجه به اینکه قبل از تحصیل در کانادا، در انگلستان محصل بوده‌ام، به صراحت می‌گویم که هزینه‌های تحصیل در کانادا پایین‌تر از اروپا و حتی آمریکا است. در اینجا من در کنار تحصیل، در هفته 16 ساعت هم کار می‌کنم. مردم با مهاجران و تازه واردها واقعا مهربان و خوش برخورد هستند.

 

هدف من دریافت اقامت و پاسپورت کانادا و سپس ادامه‌ی زندگی در آمریکا است. کانادا یک راه خوب برای ورود به آمریکا است.

 

مهاجرت به کانادا برای من، بهترین اتفاق زندگی‌ام بوده است. من 15 سال است که در تورنتو زندگی می‌کنم. تعمیرگاه کوچکی دارم. همسرم در منزل، کار آرایشگری مشغول است و همراه با دو دخترم زندگی خوب و راحتی داریم.

 

من فقط بخاطر تامین آینده‌ی دخترم به کانادا آمده‌ام. بنظر من کیفیت زندگی چه به لحاظ بهداشت و چه آموزش، سختی سرمای هوا و به طور کلی سختی‌ها را آسان‌تر می‌کند. اگر قصد آمدن به کانادا را دارید، خودتان را برای روزهای سخت آماده کنید.

 

پس از گذشت نیم قرن از زندگی‌ام در کانادا، به شما می‌گویم که اگر دارای مهارت یا فن خاصی هستید، به شهرهای بزرگ مانند مونترال، ونکوور یا تورنتو نروید. در این شهرها، بازار کار رقابتی است. شهرهای کم جمعیت منابع درآمد بسیار خوبی هستند.

 

در این شهرها می‌توانید به راحتی درآمد داشته و پس انداز کنید. به طور کلی کانادا برای همه مناسب نیست، باید پشتکار داشته و تلاش کنید تا به خواسته‌هایتان برسید.

 

من در ونکوور زندگی می‌کنم. بنظر من اگر شما فردی سخت کوش و رویا پرداز هستید و به دنبال فرصت‌های زندگی می‌روید؛ این کشور شما را به خواسته‌هایتان می‌رساند. ما در سال‌های ابتدایی ورود به کانادا، سختی زیاد کشیدیم؛ اما حالا رستوران کوچکی برای خودمان داریم و در رفاه مالی هستیم.

 

اگر در ایران می‌ماندیم، حتی اگر ده‌ها برابر هم تلاش می‌کردیم، هرگز به هیچکدام از چیزهایی که الان داریم نمی‌رسیدیم.

 

من یک پدر هستم. پسرم را 13 سال پیش در سن 16 سالگی به کانادا فرستادم. در حال حاضر او در رشته‌ی مدیریت فارق التحصیل شده و کار و زندگی خوبی دارد. عاشق زندگی در کانادا است. همسرم و من هم هر سال به دیدن او می‌رویم. از نظر من، کانادا کشوری شگفت انگیز و پر از فرصت است.

 

دو سال است که در کانادا زندگی می‌کنم، زندگی و دوستانی فوق العاده دارم. تا به حال حتی یک داستان منفی هم درباره‌ی کاندا نشنیده‌ام. بهترین تصمیم زندگی من مهاجرت به کانادا بوده است.

 

کانادایی‌ها افرادی رک گو هستند! توصیه‌ی من به ایرانیان این است که تعارفات ایرانی را کنار بگذارید!

 

به نظر من بهترین راه برای دریافت اقامت دائم کانادا، تحصیل در این کشور است. کانادا از افراد متخصص استقبال می‌کند. بنابراین پس از اتمام تحصیل راحت‌تر کار پیدا خواهید کرد.

 

با داشتن مهارت‌های خاص، مثل نانوایی، شیرینی پزی، آرایشگری ( در تمام زمینه‌ها ) و … می‌توانید موقعیت خوبی در کانادا داشته باشید.

 

سیستم آموزشی کانادا به گونه‌ای است که ارزش بالایی برای آموزش قائل هستند. اکثر مردم در کانادا با سواد و دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. کانادا برای ارتقا سطح علمی شهروندانش، سالانه هزینه‌های زیادی را تقبل می‌کند.

 

با توجه به سیاست‌های مهاجر پذیری و وجود قوانینی منصفانه و معقول، اگر تمایل به داشتن یک زندگی موفق در کانادا داشته باشید، این یک فرصت عالی برای رسیدن به اهدافتان است.

 

خدمات درمانی در کانادا رایگان است و دولت، هزینه‌های درمانی را می‌پردازد.

 

من در ادمونتون زندگی می‌کنم. تجربه به من نشان داده که اگر در ایران تلاش می‌کنید اما درآمد کمی دارید، زندگی دشوار است و به آینده امیدوار نیستید، زندگی در کانادا برایتان بسیار هم مناسب است. در اینجا یک کارگر ساده‌ی سوپر مارکت، به راحتی درآمد مناسب و زندگی و حقوق شهروندی خوبی دارد.

 

اقتصاد در کانادا همیشه در حال رشد است!

 

من در آلبرتا استادیار دانشگاه هستم. به نظر من تصمیم برای اینکه کانادا جای مناسبی برایمان هست یا خیر، کاملا به طرز فکر شخصی و شرایط هر نفر بستگی دارد. انتخاب استان و شهر برای زندگی در کانادا جزو موارد بسیار مهم است.

 

من نویسنده و روزنامه نگار هستم. نوشته‌های من، داستان زندگی افرادی که نتوانسته‌اند در کانادا به سرانجام خوبی برسند، است. پس از شنیدن تجربیات منفی، این را می‌دانم که برای موفق شدن در کانادا هم مانند هر کشور دیگری، تلاش، سخت کوشی و مهارت اهمیت دارد.

 

مهاجرت به کشوری که برایتان غریب و ناشناخته‌ست، کار دشوار و ترسناکی است. من سعی می‌کنم نکاتی را با شما در میان بگذارم که شاید برایتان مفید واقع شود:

سطح زندگی در کانادا بالا است. یعنی منابع بین همه و به صورت برابر وجود دارد. امکانات بهداشتی نسبت به سایر کشورها واقعا خوب است و بودجه‌ی ان توسط دولت تامین می‌شود.

دولت از تازه واردان و مهاجران حمایت می‌کند.

شما در کانادا بدون هیچگونه استرس و تنشی می‌توانید به هر مکانی که مد نظرتان است سفر کنید. سیستم ترافیک و شهری در این کشور عالی است.

از آنجایی که کانادا به خانواده و در کنار هم بودن اهمیت زیادی می‌‌دهد، پس از مهاجرت به راحتی می‌توانید برای اقوام و حتی دوستانتان درخواست ویزا دهید.

 

من و همسرم 4 سال از به کانادا مهاجرت کرده‌ایم. در ابتدا، 5 ماه زمان برد تا کار پیدا کردیم. گرچه مجبور شدیم از مشاغل سطح پایین شروع کنیم، اما الان از وضع زندگی‌مان کاملا راضی هستیم.

 

بنظر من، قبل از مهاجرت یک رزومه‌ی خوب برای خودتان آماده کنید و به هیچ عنوان توقع نداشته باشید که از ابتدا، شغل مرتبط با سابقه‌ی کاری‌تان پیدا کنید.

 

ما اطلاعات و آشنایی کافی با مسائل مربوط به خانه، در کانادا و همچنین سابقه‌ی اعتبار کانادایی نداشتیم. به همین دلیل مجبور شدیم 3 هفته در هتل بمانیم تا خانه‌ی مورد نظرمان را پیدا کنیم.

 

مردمان کانادایی با مهاجران بسیار مهربان و خوب رفتار می‌کنند. برای زندگی در کبک و مونترال حتما زبان فرانسوی یاد بگیرید. پس از گذشت 4 سال، ما حالا دوستان ایرانی و خارجی بسیار خوبی داریم.

 

در ابتدا کنار آمدن با آب و هوای اینجا برایمان سخت بود، اما الان عادت کردیم و مشکلی نداریم.

 

به طور کلی زبان‌ها متداول کشور کانادا، فرانسه و انگلیسی هستند. بنا بر ایالت یا استانی که قرار است در آن زندگی کنید، به تقویت زبان خود بپردازید. در برخی استان‌ها و یا حتی برخی مشاغل به هر دو زبان نیاز دارید.

 

کانادا یک کشور با آب و هوای سرد و قطبی است، گرچه در تابستان دمای 25-27 درجه را نیز تجربه می‌کنید اما خودتان را برای زمستان‌های سخت آماده کنید.

 

یکی از مهم‌ترین مشکلات افراد مهاجر این است که اکثرا دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و انتطار دارند با ورودشان به کانادا، شغل و سمتی مشابه موقعیتشان در ایران داشته باشند؛ اما واقعیت این است که در اینجا اینطور نیست!

 

کانادایی‌ها ترجیح می‌دهند در تمام مشاغل، چه راننده‌ی اوبر و چه شغل‌های مهندسی، افراد تحصیل کرده داشته باشند. بی تعارف باید بگوییم که برای تعداد زیادی از افراد، این شرایط ، خیلی بهتر از شرایط زندگی قبلیشان است.

 

شاید مجبور باشید از شغل‌های ابتدایی شروع کنید تا زمانی که شغل مناسب خودتان را پیدا کنید. این را بدانید که اگر مهارت خوبی داشته باشید و زبان انگلیسی و یا فرانسوی را هم خوب بدانید، به محض ورود به کانادا، می‌توانید شغل مناسب و امکانات زیادی کسب کنید.

 

منابع:

تجربه زندگی در کانادا

خواص اعجاب انگیز روغن سیاهدانه برای سلامتی

۶ بازديد

روغن سیاه دانه نوعی روغن حامل است که از دانه های گل  Nigella sativa به روش پرس سرد استخراج می شود.
به طور سنتی، روغن سیاه دانه دارای خواص تحریک کننده، گرم کننده و تاثیرات مثبت بر بهبود خلق و خو می باشد.

در طب سنتی سیاهدانه به عنوان یک معجون مکمل با سایر گیاهان دارویی در درمان اکثر بیماری ها به کار گرفته می شود.
روغن سیاه دانه بطور موضعی به منظور آبرسانی، تسکین، تقویت و تغذیه پوست، رفع عفونت های قارچی و لکه های پوستی و نیز برای ترمیم و بازسازی پوست استفاده می شود و موجب صاف شدن، روشن شدن و شفاف شدن پوست خواهد شد. روغن سیاه دانه همچنین در صورتی که بر روی مو اعمال شود، موجب تغذیه و تقویت مو می شود.
روغن سیاه دانه از نظر دارویی، باکتری های مضر را از بین می برد، پاسخ ایمنی قوی پوست را تحریک می کند، روند بهبود پوست را تسهیل کرده و دردهای عضلانی و درد مفاصل را نیز به بهترین شکل تسکین می دهد.
از سوی دیگر روغن سیاه دانه در صورت استنشاق، سلامت دستگاه تنفسی و هضم را تقویت و پشتیبانی می کند.

 

 

 

تاریخچه استفاده از روغن سیاه دانه

 

روغن سیاه دانه از دانه های گیاه Nigella sativa گرفته می شود که بیشتر به گل رازیانه معروف است. همچنین این روغن با نام های مختلف دیگری از جمله Black Oil ،Baraka ،Fitch Oil ،Kalajira Oil  و Kalonji Oil نیز شناخته می شود.
برای بیش از 3000 سال، از دانه های روغنی سیاه دانه برای کاربردهای آرایشی، دارویی و آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. از سیاه دانه به عنوان دارو گیاهی، چاشنی و تسکین دهنده درد و تحریکات موضعی، از جمله گزش، زخم، التهاب و بثورات پوستی استفاده می شده است
بر اساس منابع تاریخی، اعتقاد بر این است که روغن سیاه دانه برای اولین بار توسط آشوریان مصر باستان مورد استفاده قرار گرفته است، جایی که از آن توسط شخصیت های مشهور سلطنتی مانند کلئوپاترا و نفرتیتی برای مراقبت از پوست به شکل یک دارو گیاهی استفاده شده است.

در هند و خاورمیانه، از دانه های سیاه دانه که دارای عطر و طعم تلخ و تندی هستند در ترکیباتی که از فلفل سیاه، پودر پیاز و پونه کوهی تشکیل شده اند استفاده می شود و به عنوان ادویه و طعم دهنده در خوراک حبوبات، پخت نان، خورشت کاری و سبزیجات پخته استفاده می شود
در آیورودا، روغن سیاه دانه عمدتاً به دلیل خاصیت تحریک کنندگی، گرم کننده و تقویت کننده و همچنین به دلیل اثر بخشی بر بهبود روحیه در طیف گسترده ای از کاربردها مورد استفاده قرار گرفته است

مجله سلامتی وطب سنتی ماورای سلامت به تفصیل به این سبک درمان کهن پرداخته است.

 

 


در طب سنتی، از روغن سیاه دانه برای درمان بی اشتهایی، بیماری های مقاربتی و بیماری های زنان استفاده می شود. همچنین اعتقاد بر این است که سیاه دانه برای تحریک اشتها و افزایش متابولیسم و سوخت و ساز بدن، کاهش اختلالات عصبی، تعادل مزاج و تقویت هماهنگی بدن و ذهن مفید است.
طبق سوابق تاریخی پزشکان یونانی در قرن 1 میلادی، از سیاه دانه برای تسکین دندان درد، سردرد، گرفتگی بینی و کرم روده استفاده می شده است
با توجه به خاصیت تقویت کنندگی روغن سیاه دانه، پزشکانی مانند بقراط آن را برای بیمارانی که بیماری عمومی و ضعف داشتند تجویز می کردند. دیگر یونانیان باستان از آن برای تحریک شروع قاعدگی و افزایش تولید شیر در زنان استفاده می کردند
در کتاب "الشفاء"، نوشته حکیم ابن سینا، سیاه دانه را با توانایی های درمانی معتبر شناخته و از آن به دلیل خاصیت تقویت کنندگی، تحریک کننده و پیشگیری کننده  تقدیر کرده است. در این کتاب از سیاه دانه به عنوان تقویت کننده انرژی و کاهش ضعف، خستگی، غم و احساس دلسردی صحبت شده است. علاوه بر این، وی کاربرد درمانی سیاه دانه را برای رفع و تسکین علائم سرماخوردگی، تب، سردرد، تحریکات موضعی، زخم ها، اختلالات پوستی، دندان درد و کرم روده و انگل تأیید کرده است.

 

خواص روغن سیاه دانه

 

ترکیبات شیمیایی روغن سیاه دانه شامل اسید پالمیتیک، اسید استئاریک، اسید اولئیک و اسید لینولئیک هستند و از ترکیبات اصلی این روغن محسوب می شوند.

 

اسید پالمتیک به دلیل داشتن خواص زیر مشهور است:

 

خاصیت نرم کنندگی 
نرم کردن مو ها بدون ایجاد چربی اضافه و احساس سنگینی و چسبندگی
متداول ترین اسید چرب اشباع می باشد.
 

اسید استئاریک به دلیل داشتن خواص زیر شناخته می شود:

 

دارای خواص پاک کنندگی است که باعث از بین رفتن آلودگی، عرق و سبوم اضافی از پوست و مو می شود.
یک ماده امولسیون کننده ایده آل برای اتصال آب و روغن است.
به افزایش ماندگاری محصولات مراقبت از پوست و مو کمک می کند.
بدون کاهش درخشش و احساس سنگینی، موها را از آسیب های خارجی محافظت می کند.
پوست را نرم می کند.
 

اسیدهای اولئیک (امگا 9) دارای خواص زیر است:

 

لطافت، رطوبت و درخشندگی پوست و مو را حفظ می کند.
رشد موهای ضخیم تر و قویتر را تحریک می کند.
چین و چروک های زودرس و خطوط ریز را کاهش می دهد.
شوره سر را از بین برده و  رشد مو را تسریع میکند.
از پوست و مو محافظت می کند.
خواص آنتی اکسیدانی قوی دارد.
از التهاب و درد مفاصل جلوگیری می کند.

 

اسیدهای لینولئیک (امگا 6) دارای خواص زیر است:

موها را شاداب کرده و رشد آنها را تقویت می کند.
بهبود زخم را تسریع می بخشد.
در فرمولاسیون صابون ها و روغن های سریع خشک شونده یک امولسیون کننده موثر است.
خواص ضد التهابی دارد.
تسکین جوش و آکنه
حفظ رطوبت در پوست و مو 
وجود آن در روغن های گیاهی موجب مناسب بودن آن روغن برای پوست های چرب و مستعد آکنه می شود.
افزایش لطافت و خاصیت ارتجاعی پوست برای جلوگیری از پیری زودرس

 

 

 

 

https://gitlab.com/TobiMetz3

 

http://qooh.me/TobiMetz3

 

https://www.divephotoguide.com/user/TobiMetz3

 

https://setiathome.berkeley.edu/show_user.php?userid=11396837

https://independent.academia.edu/JennyTucker289

http://edu.fudanedu.uk/user/wesleycruz1/

http://fudanedu.uk/user/wesleycruz1/

http://jobs.ict-edu.uk/user/wesleycruz1/

http://ict-edu.uk/user/wesleycruz1/